دختر نازم هلا

پارک : پاک       ماه : ما             ماه را می شناسی و دائما توآسمون دنبالش می گردی چون تو دنبال مثل خودت می گردی ماه من هر جا که درختی باشه می گی پاک و عاشق تاب بازی , سر سره بازی دوستت دارم عزیزم  

دختر نازم هلا از شیطنت هایت می گم بدون اینکه بخواهم چیز دیگه ای بنوویسم : اولین وسیله ای را که شکاندی هفته گذشته بود ظرف روی میز پذیرایی که بابا به طور معجزه آسایی اونو ترمیم کرد کلمات : بشین , مامان این چیه , مامان بیا خانم کوچولوی مامان بیش از اندازه شیرین شدی راستی دیشب تولد بابا بود و بهمون خوش گذشت خودم کیک درست کردم و خوب شده بود و تو هم بسیار سرحال بودی عزیز مامان . ناراحتم مامان جان داری زود بزرگ می شی ناراحتم ...

دخترم سلام عزیزم جدیدا  خیلی خانم تر ، زیباتر  و شیرین تر شدی دیشب تا ساعت 2 بیدار بودی و صبح هم از ساعت 6:30 بیداری پریشب مادر جونی و خاله اینا خانه امان بودند و تو خیلی شیرین زبونی میکردی : هیس می گی و انگشت سبابه دست راستت رو جلوی بینیت می گیری ، وقتی می گیم بو میاد بینیت را می گیری با اون انگشتهای کوچولوت ، وقتی می گیم گرگ چی کار میکنه با وحشت دورو اطرافت را نگاه می کنی و دستهایت را دور سرت می گیری ، اسم دایی رو صدا می کردی دائم می گفتی حمید ،خدا را شکر غذا هم خوب می خوری ،هر کلمه ای را بهش می گیم اولش را می گی هر چند سخت مثلا خاله میشه خا ، خال می شه خا ، چرخ میشه چخ , راستی از هر کسی شاکی می گی بد و بابایت رو صدا می کنی ب...